پانیساپانیسا، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 29 روز سن داره

panisa

یک حادثه

الهی من بمیرمممممممممممممممممممممممم اون روز انگشت کنار در موند مردم وزنده شدم بس که شیطونی دختر خدا رحم کرد چیزی نشد اینقدر برام تلخ بو د که دوست ندارم راجع بهش چی بنویسم
30 مهر 1392

یک حادثه

الهی من بمیرمممممممممممممممممممممممم اون روز انگشت کنار در موند مردم وزنده شدم بس که شیطونی دختر خدا رحم کرد چیزی نشد اینقدر برام تلخ بو د که دوست ندارم راجع بهش چی بنویسم
30 مهر 1392

چهارده ماه دوازده روزگی

پری شب خونه مامان مینا بودیم  درعمو اینا هم بودن وتوکلی بازی کردی شب یکبار بیدار شدی وشیر خوردی امادیشب واییییییییییییییییی که چقدر اذیت کردی تا صبح نخوابیدم هر 20دقیقه یکبار بیدار میشدی نمیدونم دندونت بود گرسنه بودی شیر مخوردی و میخوابیدی نمیدونم چی بگم دختر نازم امشب من امدم پای نت تو رفتی سرت گذاشتی روی شونه باباو خوابیدی بدون مم چون سیر بودی من همیشه اینقدر خوش شانس نیستم که خودت بخوابی به همین خاطر نمی تونم تو رو به کسی بسپارم جز دایی مصطفی که خیلی دوستش داری من هم به اندازه چشمام بهش اعتماد دارم که مراقبت نمیزاره برات اتفاقی بافته این روزها فقط بهانه میگیری و جیغ میزنی چون نمی تونی حرف بزنی سعی میکنی اینجور خواسته ات رو بهمو...
29 مهر 1392

چهارده ماه دوازده روزگی

پری شب خونه مامان مینا بودیم درعمو اینا هم بودن وتوکلی بازی کردی شب یکبار بیدار شدی وشیر خوردی امادیشب واییییییییییییییییی که چقدر اذیت کردی تا صبح نخوابیدم هر 20دقیقه یکبار بیدار میشدی نمیدونم دندونت بود گرسنه بودی شیر مخوردی و میخوابیدی نمیدونم چی بگم دختر نازم امشب من امدم پای نت تو رفتی سرت گذاشتی روی شونه باباو خوابیدی بدون مم چون سیر بودی من همیشه اینقدر خوش شانس نیستم که خودت بخوابی به همین خاطر نمی تونم تو رو به کسی بسپارم جز دایی مصطفی که خیلی دوستش داری من هم به اندازه چشمام بهش اعتماد دارم که مراقبت نمیزاره برات اتفاقی بافته این روزها فقط بهانه میگیری و جیغ میزنی چون نمی تونی حرف بزنی سعی میکنی اینجور خواسته ات رو بهمون ب...
29 مهر 1392

دندان

سلام پرنسس خانومی. عسلم  این روزا خیلی بیقراری و اذیت میکنی . نمیدوم چرا . ولی اصلا سرحال نیستی گلم . دندونات مبارکت باشه عسلم . اونی که نصف رنگ کردم تازه داره بیرون میاد اونهایی که کامل رنگ کردم قبلا درآمدن ...
22 مهر 1392

دندان

سلام پرنسس خانومی. عسلم این روزا خیلی بیقراری و اذیت میکنی . نمیدوم چرا . ولی اصلا سرحال نیستی گلم . دندونات مبارکت باشه عسلم . اونی که نصف رنگ کردم تازه داره بیرون میاد اونهایی که کامل رنگ کردم قبلا درآمدن ...
22 مهر 1392

مادر که باشی

مادر که باشی گاهی انقدر نخوابیدی که چشمانت هنگام شیر خوردن نوزادت روی  هم میرود و ناگاه چشم باز میکنی و میبینی فقط چند ثانیه ای گذشته و تو باز هم  از ترس خفه نشدن کودکت از خواب پریده ای... مادر که باشی گاهی آنقدر نرم میشوی که وقتی نیمه شب برای چندمین شب که  کودک 5 ماهه ات از خواب برمیخیزد و با چشمان بسته و خواب آلوده گریه که نه جیغ و  ناله میزند.کمی صبر میکی اما به ناگاه می شکنی و میباری پا به پای کودکت... مادر که باشی گاهی پاهایت برایت حکم دست هایت را دارند وقتی کودک گریانت در آغوش توست و لحظه ی نمیتوانی از او دست بکشی و کاری انجام بدهی  وسیله ای که لازم داری با دست پا بر میداری... مادر که باشی گاه...
22 مهر 1392

مادر که باشی

مادر که باشی گاهی انقدر نخوابیدی که چشمانت هنگام شیر خوردن نوزادت روی هم میرود و ناگاه چشم باز میکنی و میبینی فقط چند ثانیه ای گذشته و تو باز هم از ترس خفه نشدن کودکت از خواب پریده ای... مادر که باشی گاهی آنقدر نرم میشوی که وقتی نیمه شب برای چندمین شب که کودک 5 ماهه ات از خواب برمیخیزد و با چشمان بسته و خواب آلوده گریه که نه جیغ و ناله میزند.کمی صبر میکی اما به ناگاه می شکنی و میباری پا به پای کودکت... مادر که باشی گاهی پاهایت برایت حکم دست هایت را دارند وقتی کودک گریانت در آغوش توست و لحظه ی نمیتوانی از او دست بکشی و کاری انجام بدهی وسیله ای که لازم داری با دست پا بر میداری... مادر که باشی گاهی هر عضوی نقش عضو دیگ...
22 مهر 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به panisa می باشد